من در زندگیم هر تصمیمی که می‌گیرم پایبند به آن نیستم و نصفه و نیمه رهایش می‌کنم. با چه کارهایی می‌توانم این ویژگی را اصلاح کنم؟

چگونه کارهایم را نصفه رها نکنم
  1. بعضی آدم‌ها اگر کارت حضور و غیاب اداره را نکشند، همیشه رأس ساعت ۸ سر کار نیستند، اگر امتحان نداشته باشند، کتاب‌هایشان را نمی‌خوانند و به هدف‌های بزرگ و مهم زندگیشان نمی‌رسند، هزار بار می‌گویند از شنبه، از شنبه، ولی هیچ وقت شنبه نمی‌رسد!
  2. تو الان در سنی هستی که باید تصمیم بگیری، چیزی بیش از سیاهی لشکرها باشی! کسی باشی که موتور گرم روشنی درونش دارد و با آن خودش و دنیای اطرافش را تکان می‌دهد.
  3. بیا با مشق‌های ساده شروع کن! یک کار خیلی کوچک و مفید. مثلاً بیا قرار بگذار هر روز ساعت ۱۱ یک سیب شیرین بخوری، یا ساعت ۶ عصر، نیم ساعت بدوی. یک کار کوچک ولی منظم و ادامه دار، بگذار ذره ذره قدرتت آنقدر زیاد بشود، که خودت و اراده‌ات را کاملاً به دست بگیری. خیلی حیف است آدم ضعیف بماند و خودش هم دست خودش نباشد! آدم‌های بزرگ از همین‌جا شروع کردند.

4. پس گام اول ما این شد، یک کار کوچک، ولی ادامه‌ دار. درِگوشی بگویم، اگه بقیه کارهایی که انتخاب می‌کنی برای این تمرین یک ماشین معمولی باشند، نماز اول وقت، موتور جت است.

5. بعد از یک مدت، کارهای دیگری را شروع کن و همین تلاش برای ادامه‌دار شدنشان را ادامه بده. کم کم خودت می‌بینی که ظرف شخصیتت دارد کش می‌آید! گرمای نوجوانی و جوانی، به آدم فرصت می‌دهد که ظرف وجودی‌اش بزرگ شود. دیر بشود، سخت‌تر می‌شود.

6. یک لیست از کارهایی که می‌خواهی امسال انجام بدهی و تغییراتی که می‌خواهی در زندگی ایجاد کنی بنویس و قدم‌های کوچک را برایش بنویس و پشت سر هم قطارشان کن.

7. تا زمانی که این تمرین‌های کشش روحی را ادامه می‌دهی، برای کارهای مهمی که باید فوری به آنها برسی، یار و همراه پیدا کن. یار و همراه خوب به پایبندی آدم خیلی کمک می‌کند. جریمه و قرار گرفتن در چارچوب‌هایی مثل دوره و کلاس، کمک می‌کند راحت‌تر به لحظه‌های سخت غلبه کنی.

8. مهم‌ترین نکته در این مسیر، این است که لقمه‌های کوچک برداری. حالا تعداد برنده شدن‌هایت را بشمار، این بار ۲۰ روز توانستی؟ یک روز نشد؟ پس بیست به یک برنده شدی.

یادت باشد توکل به خدا کن که ناامید نشوی.