در نیمۀ ماه مهمانی خدا، ماهِ حُسنِ حَسن در خانه حضرت امیر می­ درخشد

و با آمدنش برای بار نخست؛

 آخرین رسول خدا؛ «پدربزرگ»،

 امیر مؤمنان؛ «پدر»

و بانوی آب و آینه، «مادر» می­ شوند.

و ما در شادباش ولادت امامی شادمانیم که سورۀ کرامت است و آیه صبر.

و کاش شفیعِ فردا روزمان باشد تا کاستی روزه ­داری ­ها و بندگی­‌های رمضانمان،

به چشم عفو نگریسته شود و مقبول درگاه حق افتد که؛

با کریمان کارها دشوار نیست…

عاشق شدن به گوشه­ نگاهت عَجب نداشت

هرکس که دید روی تو را، روز و شب نداشت

.

ای قبلۀ مدینه و درمان دردها

جز خانۀ تو ، شهر مدینه مطب نداشت

.

با روی باز بر همگان لطف می کنی

حتی به سائلی که رسید و ادب نداشت

سهمش قبول توبه نشد هر که در قنوت

.

«یا مُحسِن و بِحَقِّ حَسَن» روی لب نداشت

.

بین صحابۀ تو کسی خوش‌­مَثَل نشد

.

حیف ! از زمانۀ تو که آقا ! وَهَب نداشت

.

این­ جا، نواده­‌های تو صاحب­ حرم شدند

.

یعنی؛ ارادتِ عجمی را عرب نداشت…