از آن روز که هشتم کهکشان هدایت پا به زمین توس گذاشت، هر صبح آفتاب به پابوسش میشتابد
و دلدادگان مکتبِ حقیقت از مهرِ وجودش روشنی میگیرند
و رأفت و درمانگری، به اعجازِ نگاه ِمهربانِ «امام علی بن موسی الرضا »_که هزاران درود بر او باد_ معنا مییابد… .
در شادباش ولادت آن امام مهربانیها،بدین امید که به زودی، دستهایمان در بارگاه آسمانیاش به دعا برخیزد،
از سرچشمه زلال کلام او جرعه مینوشیم:
در مُشتِ خاک، ریشۀ شمشاد میدود
همچون نسیم در قفس آزاد میدود
.
جسمِ مرا نگاه مکن، بیتو روحِ من
آتش گرفتهای ست که در باد میدود
.
ما را به سرزمین دگرگونِ خود ببر
آنجا که صید در پیِ صیاد میدود
.
آنجا که با عبورِ تو از روی قبرها
خونِ دوباره در رگِ اجساد میدود
آنجا که کوچه کوچه خراسان، شبیهِ رود
پای پیاده، سمت سناباد میدود
.
میایستم کمی به تماشای کودکیم
دارد میان صحنِ گُهرشاد میدود
.
گویا شفا گرفته کسی باز در حرم
عالم به سوی پنجره فولاد میدود
.
من آمدم! تو نیز میآیی! به این امید،
عمرم به سوی لحظۀ میعاد میدود
سوار بر مرکب مهر، ایستاده بر آستانۀ باب الجواد علیهالسلام
دست بر سینه و سر به زیر، صلوات مخصوص امام رئوف را زمزمه میکنیم:
تو مگو ما را بدان شه، بار نیست
با کریمان کارها دشوار نیست…