امیدواریم که از بسته سرگرمی قبلی لذت برده باشید. حتما این بسته را هم تا آخر دنبال کنید و لذت ببرید. در این بسته برایتان مطالب مختلفی مثل داستان و کاردستی آماده کرده ایم. تازه در آخر می‌توانید به چیستان هم جواب دهید و برنده شوید.

قبل از اینکه برویم سراغ این بسته می‌خواهیم ابتدا برندگان بسته قبلی را معرفی کنیم. رمز جدول نیمه شعبان «یا صاحب الزمان» بود. خیلی از بچه‌ها جواب درست را برای ما ارسال کرده بودند. آفرین به بچه‌های کلاس چهارم که بیشترین تعداد برنده را داشتنند.

برندگان جدول نیمه شعبان

پایه پنجم پایه چهارم پایه سوم
رضا اجراء امیرحسین افشاری بهزاد اکبری
طاها اعرابی امیر مهدی اینانلو امیرعلی تحقیقی بیدل
امیرحسین اکبرزاده محمد علی بهگوی امیرحسین رئیس پور
محمدرضا بهاری متین تقوی امیر عباس زارع عفیفى
بنیامین بهنیا فرحان جعفری مهیار شایگان فر
آرتین جعفری حسین خورده چی امیرحسین عامری
دانیال حاجی ابراهیم زرگر علی حسین رجب وند محمد متین غائب
رادین رضایی علی رحمانی امیرعلی فاضلیان
محمدرضا رمضانی خاروانی کیان رضائی علی قرایی
علی زمانی سید مهدی یار سراج هاشمی سید امیر نیکان کرمعلی ناظر
حسین زمانی احسان عابدینی عرفان نوزادی
علیرضا شکوهی عبدالحسین عزیزی خویی
محمد پارسا صالحی امیررضا عماد
محمد معین عابدنیا امیرحسین فرجلو
علیرضا علیشاهی طاها قدمی
سعید کرمی امیر حسین کریمی
سیدمسیح موحدابطحی محمدامین مقدم راد
امیرعلی نصیری
امیرحسین نیکویئ

همکاری موش و کلاغ و آهو و لاک پشت

در دهی موشی زندگی می کرد که خیلی مهربان بود. این موش همیشه در مشکلات بقیه به آن‌ها کمک می کرد. در همان ده، کلاغی لانه داشت که چیزهای زیادی در مورد موش شنیده بود و دلش می خواست با او دوست شود. یک روز کلاغ به در خانه ی موش آمد و او را صدا زد. موش گفت: «من تو را نمی شناسم. کیستی و نام مرا از کجا می دانی؟» کلاغ گفت: «من کلاغم، چیزهای زیادی درباره ی کمک‌های تو به دیگران شنیده ام و از تو خیلی خوشم آمده است. امیدوارم مرا به دوستی خود قبول کنی و بدانی بعد از این از جان و دل به دوستی تو وفادار خواهم بود.» موش گفت: «از حرف‌های تو متشکرم، ولی موش خوراک کلاغ است و کلاغ دشمن موش. هیچ وقت گوسفند و قصاب نمی توانند با هم دوست باشند؛ کسانی می توانند به راستی با هم دوست باشند که سود یکی در زمان دیگری نباشد و این نخستین شرط دوستی است.»

همکاری موش

کلاغ جواب داد: «بله، کلاغ‌ها دشمن موش‌ها هستند، اما وقتی من فایده ی دوستی تو را می‌دانم، دیگر آزاری به تو نمی رسانم .» کلاغ آن قدر حرف زد تا سرانجام موش فهمید که راست می گوید. پس با هم عهد دوستی و یکرنگی بستند. یک روز موش به کلاغ گفت: «خوب است تو هم در همین جا آشیانه بسازی تا نزدیکی هم باشیم.) کلاغ گفت: «تو همراه من بیا. من با دوست دیگرم لاک پشت لب چشمه ی آبی منزل داریم که جای خوب و امنی است. یقین دارم به ما خوش می گذرد.»

موش دعوت کلاغ را قبول کرد. کلاغ موش را در سبدی گذاشت و پرواز کرد تا به چشمه رسیدند. لاک پشت وقتی کلاغ را دید خیلی خوشحال شد و کلاغ ماجراهایی را که اتفاق افتاده بود برایش تعریف کرد. لاک پشت هم که بسیار دنیادیده و با تجربه بود، جوانمردی موش را ستایش کرد. در حال صحبت بودند که دیدند آهویی دوان دوان می آید. گمان کردند که شکارچیی در پی اوست. فوری خود را پنهان کردند. بعد از چند دقیقه که آهو آب خورد متوجه شدند که اشتباه کرده اند.

آهو گفت: «من در این صحرا تنها هستم. مدتی مشغول چرا بودم تا اینکه امروز یک سیاهی از دور دیدم، گمان کردم دشمن است، گریختم و به اینجا رسیدم. اگر مزاحم شما شده ام معذرت می خواهم.»

لاک پشت جواب داد: «ما سه نفر دوست یکدیگریم. با خیال راحت این جا زندگی می کنیم. اگر مایل باشی می توانی با ما زندگی کنی.»

پس آهو همان جا ماند و هر روز لاک پشت برای آن‌ها داستانهای شیرین می گفت و با هم خوش و خرم بودند.

یک روز هرچه سه دوست در محل ملاقاتشان منتظر ماندند تا آهو بیاید، او نیامد. آن‌ها نگران شدند و به کلاغ گفتند: «در اطراف صحرا چرخی بزن و خبری از آهو بیاور.» کلاغ پرواز کرد و فوری باز گشت و گفت: «در نزدیکی درختی شکارچیی دام گذاشته و آهو در دام افتاده.» لاک پشت به موش گفت: «موقع همکاری و فداکاری توست. بشتاب و آهو را از بند نجات بده.» پس کلاغ دم موش را گرفت و نزدیک دام آورد. موش شروع کرد به بریدن رشته‌های دام. در همان موقع لاک پشت هم رسید و اظهار همدردی کرد. آهو گفت: «ای دوست عزیز ما همیشه از تجربه‌های تو استفاده کرده ایم و حالا موقع فرار است، تو که پای گریز نداری چرا به اینجا آمده ای؟ شکارچی به راحتی تو را میگیرد.»

ادامه دارد…

تا اینجای داستان خواندیم که بقیه در حال نجات آهو بودند و لاک پشت هم در خطر بزرگی قرار گرفته است.

ادامه داستان را می‌توانید در بسته سرگرمی بعدی مطالعه کنید.

اریگامی

بچه‌های خوب، بیایید با همدیگر یک خانه‌ی کاغذی بسازیم. شما می‌توانید با برگه‌های باطله ساخت این خانه‌ی کاغذی را تمرین کنید و وقتی خوب یادگرفتید با یک کاغذ مناسب یا کاغذ رنگی آن را بسازید و نگهدارید.

معرفی بازی

حالا یک بازی آسان را به شما یاد می‌دهیم تا آن را انجام دهید و کیف کنید.

برای انجام این بازی ۴ عدد لیوان، یک سفره و یک توپ پینگ پنگ لازم دارید.

سفره را پهن کنید. 3 لیوان را بردارید و داخل آن تا لبه آب بریزید و لیوان چهارم را خالی بگذارید.

باید با فوت کردن توپ پینگ پنگ را از روی آب‌ها عبور دهید و آن را به لیوان خالی برسانید.

چیستان

اگر گفتید داخل تصویر زیر چند عدد فلفل وجود دارد؟ بله فلفل، تعجب نکنید. شاید ابتدا فکر کنید که این تصویر هیچ فلفلی ندارد اما باید خوب دقت کنید. همه فلفل ها را پیدا کنید و بشمارید. وقتی از جوابتان مطمئن شدید کمی پایین تر بروید و پاسخ را نگاه کنید.

این هم از جواب، آیا پاسخ را درست حدس زده بودید؟

حالا چیستان زیر را حل کنید و برای ما ارسال کنید، ما هم در بسته بعدی برند‌ه‌ها را اعلام می‌کنیم.

در شکل زیر چند گربه وجود دارد؟

ارسال پاسخ چیستان