پوستر شهادت امام جواد

شهادت امام جواد (ع) تسلیت باد.

به نام خدا
روزی از روزها در یک شهری بسیار زیبا و باصفا، خانه ای بود که در این خانه پسری مثل فرشته ها زندگی می کرد. یک روز وقتی این پسر در کوچه مشغول بازی با بچه های دیگر بود، صدای بلند و خشنی از طرف چند سرباز آمد: بروید کنار خلیفه می‌خواهد از کوچه رد شود. سربازهای خلیفه داد و بیداد می‌کردند و بچه ها از ترس به این سو آن سو فرار می کردند، ولی آن پسر جایی نرفت و همان جا ایستاد. وقتی خلیفه رسید، آن پسر بدون هیچ ترسی به بالای سر خود و خلیفه نگاه کرد. خلیفه که اسمش مامون بود پرسید: ای پسر تو چه کسی هستی؟ اسم قبیله ات چیست؟

پسر جواب داد: اسم من تقی است و پدربزرگم مرد بسیار بزرگی است. او پیغمبر خداست.

مامون گفت: تو جرا مثل بچه های دیگر فرار نکردی؟

پسر جواب داد: من کاری نکرده بودم که فرار کنم. راه برای تو باز است. با ما بچه ها چه کار داری؟

مامون عصبانی شد امام در آن لحظه چیزی به آن پسر نگفت. به سمت دشت راه افتاد. یک باز (پرنده شکاری) همراه مامون بود. وقتی به دشت رسید آن را رها کرد تا برایش شکار کند. باز موشی را دنبال کرد و با چنگال هایش آن را گرفت و نزد مامون آورد. دوباره آن را رها کرد تا دنبال شکار برود و این بار دنبال ماری رفت اما مار از دستش فرار کرد و نتوانست آن را شکار کند و بدون شکار بازگشت. مامون از اینکه او فقط توانسته امروز موش شکار کند بسیار عصبانی شد و دوباره باز را رها کرد تا به دنبال صید دیگری برود. این بار پرنده یک بچه ماهی شکار کرد و آن را برای مامون آورد. دوباره مامون عصبانی شد. با خودش گفت: آن پسر روز ما را خراب کرد!

آنها از دشت باز گشتند. وقتی به آن کوچه رسیدند سربازهای مامون دوباره داد و بیداد راه انداختند و بچه ها شروع به فرار کردند. باز هم آن پسر ایستاده بود و فرار نکرد، مامون فکری به ذهنش رسید که پسر بچه را بین دوستانش کوچک و حقیر کند.

به او گفت : می توانی بگویی در دستم چه دارم؟ پسر جواب داد: من برای تک تک سوالات شما جوابی در سینه دارم، من جواد، پسر امام هستم و تو پادشاه هستی. تو یک بچه ماهی در دست داری!

مامون بسیار خجالت کشید و آهسته گفت: خوش به حالت! آفرین به پدربزرگت! تو امام هستی، اگرچه جثه کوچکی داری.

مامون با سربازهایش آن جا را ترک کردند و بچه ها دوباره مشغول بازی شدند.

بچه‌های عزیز این قصه یک شعر هم دارد. اگر خواستید می‌توانید شعر این داستان که در مورد امام جواد (ع) هست را اینجا گوش کنید.