استاد رضا روزبه
«موجیــــــم که آســـــودگی مـا عدم ماست»
… و چه برحق میگفت! او به راستی موج بود، موجی توفنده که در راه دستیابی به هدف، هرگونه سدّی را درهم میشکست و ساحل زیبای هدفمندی را بیش از پیش هویدا میساخت. ای کاش این موج هیچگاه فرو نمینشست و دریای علم و اندیشه، این چنین سکوتی را به خود نمیدید!
همه او را میشناختند. همه با او خو گرفته بودند. انگار دیگر نمیشد روزی بیاید و آن چهره دوستداشتنی و روحانی را نظارهگر نباشند.
دیگر همه به او عادت کرده بودند، اویی که والا بود و اندیشمند؛ اویی که با دانش و دیانت، دو بال ساخته بود و به مدد این دو بال تا بلندای سعادت اوج گرفته بود؛ اویی که صادق بود و به صداقت ارج مینهاد. او روزبه بود، مردی که در 52 سال عمر پرفروغ خویش به دیدگان نور بخشید، قلوب را تسخیر کرد و در 38 سال کوشش مستمر خود از هیچ تلاشی در راه دستیابی به هدف مقدّسش دریغ ننمود. یادش گرامی است و نامش همیشه در قلوب شاگردانش باقی خواهد ماند.
اینک … ما ماندهایم و یاد روزبه، ما ماندهایم و آرمانهای روزبه، ما ماندهایم و خاطرات آموزنده روزبه … و به او میگوییم:
«روزبه عزیز! خاطراتت با وجودمان پیوند خورده است. از تو با فرزندان و نوادههایمان سخن خواهیم گفت، به آنها خواهیم گفت که روزبه، بهروزی را برای ما به ارمغان آورد… خدایت بیامرزاد!»